خودشیفتگی: عشق به تصویری که در آب میبینی
خود شیفته کیست ؟
ریشه واژه خودشیفتگی و خودکامی به اسطوره یونانی که «نارسیوس» بود، برمی گردد. نارسیوس، مرد جوان خوش سیمایی بود که بسیار مجذوب خودش شد، به نحوی که کنار آب می نشست و ارتباطی با کسی نداشت. سرانجام عاشق عکس در آب شد و پنداشت که حوری بهشتی است. بنابراین کوشید که او را بگیرد ولی چون کامیاب نشد، مایوس گردید و در پایان از این اندوه جان سپرد!
این در واقع تعریف ویژگی فرد خودشیفته است. انسانی که صرفا به خویشتن می اندیشد و به قول یکی از روان شناسان صاحب نام؛ «تمام نیروی روانی وی به خودش معطوف است.»
خودشیفتگی یک اصطلاح عمومی در مورد افرادی است که عشق افراطی به خود دارند. در دنیای انسانها خیلی کم اتفاق میافتد که فرد، شخصی را بیشتر از خودش دوست داشته باشد، اما این افراد خودشیفته به گونهای رفتار میکنند که بسیار به خود علاقه دارند و این علاقه به اندازهای است که موجب آزار و ناراحتی دیگران میشود.
شاید گمان کنید که افراد خودشیفته از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند در صورتی که برخی از مشاوران برعکس این عقیده را قبول دارند، در واقع آنها معتقدند که این افراد در تلاشند تا افکار و احساسات منفی خود ماند اضطراب سف ترس، شرم، گناهکاری را به شکل دیگری بروز دهند.
در واقع نارسیستها عاشق خود نیستند ویک حسی درونی در آنها وجود دارد که آنها را مجبور میکند که به دیگران نشان دهند که عاشق خود هستند. شخصیت خودشیفته خودش را مرکز دنیا میداند و در ذهنش از هر جهت ویژه و خاص است. در واقعیت آنها اکثرا اشخاصی مشهور و موفق هستند، اما فکر میکنند شخصیت آنها خیلی فراتر از آن چه واقعا هست، زیباتر، پولدارتر، موفقتر و… میباشد.
نشانههای خودشیفتگی
آنها نیاز جدی به تحسین و اعتبار دارند و فکر میکنند برای درک شدن از سوی دیگران بیشازحد خاص و منحصر به فرد هستند.
آنها احساس میکنند نسبت به دیگران برترند و فکر میکنند دستاوردهای بیشتری دارند و خیلی بیشتر از دیگران میدانند.
آنها آسیبپذیر بودن خود را نشان نمیدهند. آنها از آنچه دیگران در موردشان فکر میکنند میترسند و میخواهند در هر شرایطی برتر باقی بمانند.
آنها تمایلی به درک یا شناسایی احساسات و نیازهای دیگران ندارند. میخواهند مرکز توجه باشند و معتقدند نشان دادن احساسات نشانهای از ضعف است.
آنها کنترلگر ماهری هستند و از لحاظ عاطفی از دیگران سوءاستفاده میکنند. میدانند چگونه از جذابیت خود برای جذب دیگران به منظور به دست آوردن آنچه میخواهند استفاده کنند.
خودشیفتهها چه تفاوتی با دیگران دارند؟
این افراد به احساسات دیگران، اهمیت نمیدهند و از سردی خود لذت میبرند. افراد خودشیفته نمیخواهند تغییر کنند. با استفاده از این روش، آنها کنترل کاملی بر زندگی خود دارند.
افراد خودشیفته تفاوت بین درست و غلط را میدانند، زیرا علت و معلول را درک میکنند. برای آنها هیچ «وجدان گناهکاری» وجود ندارد. آنها علائم «بی احترامی به هنجارهای اجتماعی» از خود نشان میدهند؛ درعینحال به عنوان «فردی خونسرد» جلوه میکنند.
افراد خودشیفته مکانیسم تفکر بسیار متفاوتی دارند. آنها چیزها را از یک دیدگاه متفاوت میبینند. بر خلاف افراد معمولی، آنها همدردی زیادی نداشته و تمایلی به نشان دادن احساسات خود به دیگران ندارند.
برخورد با همسر خودشیفته
افراد خودشیفته در عین حال هم میتواند هم جذاب و هم ترسناک باشد. چرا که معمولا چنین افرادی، در ظاهر شخصیتی موجه دارند، اغلب همه چیز را میدانند، تقریبا کم اشتباه میکنند. ولی متاسفانه این همیشه فرد مقابل اوست که خواستههایش را نادیده میگیرد و مطیع میشود؛ و البته این خطر وجود دارد که جذابیتهای ظاهری فرد خودشیفته در دوران آشنایی سبب کشش سمت مقابل و تمایل به ازدواج شود. حالا اگر شما با فردی خودشیفته ازدواج کردهاید، راهکارهایی که میترا سیفان در ادامه ارائه داده است، میتواند به شما کمک کند.
۱. یاد بگیرید که چه چیزی قابل مذاکره هست و چه چیزهایی نیست
او خیلی بیپروا خرج میکنه. چرا؟ چون هر چیز دلش بگه رو میخواد و هیچ راهی هم نیست! او نمیخواهد با قوانین “احمقانه” شما محدود شود؛ و میگه فقط یه بار زندگی میکنه، پس چرا خود را محدود کند؟ و این شما هستید که باید با او هماهنگ باشید، او از خواسته اش کوتاه نخواهد آمد. در چنین شرایطی، بهتر است بدانید چه موضوعاتی را تا چه حدی میتوانید تحمل کنید. البته این به این معنی نیست که او دقیق مطابق خواسته شما رفتار کند، در عین حال به این معنی نیست که از قدرت نفوذ خود برای جلوگیری از بیرون آمدن الگوها استفاده نکنید.
شما ممکن است بعضی از رفتارها را دوست نداشته باشید، اما اگر که رخ دهند مسئله بزرگی نیست. اما در برخی موارد موضوع متفاوت است و شما به هیچ عنوان نمیتوانید آن رفتار خاص را تحمل کنید. حتما در فرصتی مناسب برای تعیین حدود و مرزهای این دونوع رفتار بصورت شفاف با یکدیگر صحبت کنید.
۲. بدانید چه زمانی در معرض انفجار قرار دارید
وقتی همسر خودشیفته شما چیزی میگوید، بعدا گفتن آن را انکار میکند و یا ادعا میکند که چیز دیگری گفتهاست، ممکن است شما به عقل خودتون شک کنید! فرد خودشیفته ممکن است اینگونه رفتارها را انجام دهد تا شما تعادل خود را از دست بدهید. به احتمال زیاد، او تنها به نیازش به صورت لحظهای پاسخ میدهد و آنچه را که قبلا گفته بود فراموش میکند. آگاهی قبلی از اینگونه موارد، به حفظ خونسردی شما هنگام وقوع کمک میکند تا کمتر اذیت شوید.
۳. انکار طغیانهای هیجانی او را تحمل نکنید
گاهی اوقات شما از دست یکدیگر ناراحت میشوید و نیاز دارید که مدتی جریان پیش آمده را رها کنید. اما اینکه چگونه میتوان از سر مسائل رد شد، بسیار مهم است. اگر با تحقیر و بیاحترامی با شما صحبت میشود، این کار را تحمل نکنید. نحوه برخورد با مساله را قبل از وقوع مشخص کنید. از قبل شفاف سازی کنید که با انکار رفتارهای زشتش کنار نخواهید آمد.
۴. مهارت مذاکره را بیاموزید
فقط به دلیل اینکه خودشیفته چیزی را میخواهد به این معنی نیست که او حتما باید آن را بدست آورد. فقط به این دلیل که خود را با زور ابراز میکند، به این معنی نیست که باید از خواستهاش پیروی کنید. شما باید بدانید که چقدر قدرت دارید، از آن چگونه و چطور استفاده کنید و قدرت خود را در مذاکره عملی کنید. مهارتهای مذاکره مخصوصا با افراد دشوار را یاد بگیرید. این مهارت به بسیاری از زمینههای زندگی امروز و آینده شما کمک خواهد کرد.
کتابهای خودیاری بسیار زیاد و مفیدی در زمینه مهارتهای گفتگو وجود دارد. همچنین متخصصان و مشاوران روانشناس، منبع قابل اعتمادی برای یادگیری مهارتهای زندگی از جمله مهارتهای ارتباطی هستند.
۵. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید
از کمبود عزت نفس خود شگفت زده نشوید! زیرا همسر خودشیفته شما فقط فکر برآورده کردن نیازهای خود است نه شما. این بدان معنا نیست که شما مشکل دارید. فقط به این معنی است که شما به اندازه کافی تقویت کننده مثبت برای دستاوردهایتان نمیگیرید و از جانب او بخاطر موفقیتهایتان تشویق نمیشوید. بنابراین، با خودتان مهربان باشید. وقت بیشتری را با افرادی بگذرانید که موفقیتهای شما را تصدیق میکنند. درگیر فعالیتهای گروهی موردعلاقهتان باشید که عزت نفس شما را تقویت میکند.