بررسی نظریه هویت اجتماعی: نمونه ها ، ویژگی ها و اثرات
طبقه بندی اجتماعی و کلیشه ها به ما کمک می کند تا دنیای پیچیده اطرافمان را ساده کنیم. ذهن ما همواره سعی می کند اطلاعات را در سریع ترین زمان و با کمترین تلاش ممکن پردازش کند. به همین دلیل است که کلیشه ها برای شناخت ما بسیار جذاب هستند. با این حال، میانبرهای ذهنی مانند کلیشهها نیز میتوانند منجر به قضاوتهای نادرست و مضر اجتماعی شوند.
نمونه های تعصب
در ایالات متحده آمریکا، احساسات شدید تهدید و تعصب علیه مهاجران لاتین تبار که در رسانه ها به آن پرداخته می شود، باعث ساخت دیوار در مرز مکزیک شد. علاوه بر این، یک نظرسنجی در سال 2018 نشان داد که از هر ده اسپانیایی چهار نفر در ایالات متحده در سال گذشته تبعیض را تجربه کردهاند (نظرسنجی ملی لاتینها، 2018).
در بریتانیا، تعصب مذهبی علیه مسلمانان همچنان ادامه دارد. یک نظرسنجی در سال 2018 نشان داد که 70 درصد از مسلمانان در سال گذشته تعصب مذهبی را تجربه کردند. خود بریتانیایی ها نیز در این نظرسنجی آشکارا تعصب خود را علیه مسلمانان ابراز کردند (آبرامز، 2018).
تعصب در همه انواع جوامع و فرهنگ ها وجود دارد. هر روز با افراد متفاوت رفتار می شود یا به دلیل تعصب دیگران به آنها فرصت داده نمی شود. زنان و رنگین پوستان در حقوق خود تعصبی را تجربه می کنند و اغلب دستمزد کمتری نسبت به همسالان مرد سفیدپوست خود دریافت می کنند. امروزه بسیاری از مشاغل به دنبال استخدام متخصصان با تجربه برای مشاغل سطح ابتدایی هستند که دسترسی متقاضیان جوان را محدود می کند. به خانمهای سیاهپوست گفته میشود که موهایشان در محل کار نمیتواند حالت طبیعی خود را داشته باشد، علیرغم اینکه همه خانمهای سفیدپوست موهای خود را در حالت طبیعی خود دارند.
متأسفانه، تعصب می تواند افراد را از دریافت مراقبت های مورد نیاز باز دارد. افرادی که در جامعه دگرباشان جنسی + دگرباشان هستند وقتی فاش می کنند که شرکای همجنس دارند می توانند از مراقبت های بهداشتی یا دارو محروم شوند.
توضیحات روانشناختی را برای تعصب و تبعیض مقایسه و مقایسه کنید
در کنار تبیین های شناختی، توضیحات روانشناختی نیز برای تعصب و تبعیض وجود دارد. بیایید دو مورد از توضیحات اصلی را مرور کنیم – ویژگی های شخصیتی و عوامل موقعیتی.
ویژگی های شخصیتی
شخصیت یک جنبه اصلی از چیستی یک فرد است. بنابراین، ما باید تأثیر شخصیت بر نحوه درک شخص دیگری و احتمال تعصب و رفتار تبعیض آمیز را در نظر بگیریم.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تیپهای شخصیتی خاص بیشتر در معرض تعصب هستند. چندین نظریه برای توضیح مطالعات تجربی تفاوت های فردی در تعصب ایجاد شده است.
شخصیت مستبد
آدورنو (1950) پیشنهاد کرد که کودکانی که عشق مشروط و تربیت سختگیرانه را تجربه میکنند ممکن است شخصیتهای مستبدانه داشته باشند. شخصیت مستبد با وفاداری به گروه و اقتدار خود و نگرش منفی نسبت به خارج از گروه همراه است. آدورنو این نظریه را مطرح کرد که افراد دارای شخصیت اقتدارگرا بیشتر احتمال دارد که پیشداوری داشته باشند و به آن عمل کنند، زیرا آنها خشم خود را از دوران کودکی به سمت گروه های اجتماعی فرودست هدایت می کنند.
اقتدارگرایی جناح راست
باب آلتمایر (1988) بر اساس آثار آدورنو ساخته شد و ایده اقتدارگرایی جناح راست را معرفی کرد. او پیشنهاد کرد که وقتی مردم در سنین جوانی این ایده را که دنیا مکانی خطرناک است درونی میکنند، سطوح بالایی از اقتدارگرایی جناح راست را نشان میدهند. آنها گروه های خارجی را تهدید کننده تر می دانند و بیشتر مستعد تعصب هستند.
جهت گیری سلطه اجتماعی
فلیسیا پرتو (1994) بعد شخصیتی را پیشنهاد کرد که با ترجیح سلسله مراتب و عدم تعادل قدرت مشخص می شود. تصور بر این است که جهت گیری سلطه اجتماعی (SDO) پس از تجربه رقابت برای منابع کمیاب ایجاد می شود. افراد با SDO بالا تمایل به برتری بر دیگران دارند و جهان را به عنوان یک “جنگل رقابتی” درک می کنند.
Cohrs و همکاران (2012) نشان داد که تیپ های شخصیتی بالا در اقتدارگرایی جناح راست اما نه SDO با سطوح بالای نگرش منفی نسبت به گروه های بیرونی همبستگی دارد. با این حال، فقط به این دلیل که به نظر می رسد تعصب با ویژگی های شخصیتی خاصی مرتبط است، لزوماً به این معنا نیست که شخصیت تعصب را تعیین می کند. شخصیت، مانند نگرش ها، می تواند در طول زندگی تغییر کند.
عوامل موقعیتی
وقتی گروه بیرونی به عنوان یک تهدید یا رقابت برای “ما” به تصویر کشیده شود، تعصب می تواند افزایش یابد. اینکه چگونه جهان در رسانه ها یا اطرافیان ما به تصویر کشیده می شود، می تواند ما را مستعد پیش داوری کند. در اکرمی و همکاران. در مطالعه (2009)، افرادی که به تازگی با یک سناریوی تهدیدکننده در مورد آینده اقتصادی کشورشان ارائه شده بودند، در مقیاس تعصب نژادی امتیاز بیشتری نسبت به گروه کنترلی که سناریو ارائه نشده بود، کسب کردند.
دوباره مطالعه غار Robbers را در نظر بگیرید: آیا وقتی صحبت از شکل گیری تعصب به میان می آید آیا رقابت یا تهدید واقعی است یا چنین تصور می شود؟
نظریه تهدید یکپارچه استفان و استفان بیان می کند که تعصب یک پاسخ تکاملی به احساس تهدید (که می تواند واقعی یا نمادین باشد) است که ما از گروه های دیگر تجربه می کنیم. به عنوان مثال، این روایت که همجنس گرایان الگوی سنتی خانواده را تهدید می کنند، موجب تعصب و تبعیض بیشتر علیه این گروه به ویژه در محافل مذهبی شده است.
فرهنگ
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فرهنگهای جمعگرایانه نسبت به فرهنگهای فردگرایانه که برای رقابت ارزش قائل هستند، کمتر مستعد تعصب اند. با این حال، ممکن است توضیح دیگری نیز پیدا کنیم که تعصب به سادگی در فرهنگ های جمع گرا به صراحت بیان نمی شود.
میلفونت و همکاران (2011) دریافتند که در اسپانیا (یک کشور جمع گرا)، افراد فردگرا تعصب بیشتری نسبت به اقلیت ها در این کشور ابراز می کنند. جمعگرایان دیدگاههای مثبتتری نسبت به اقلیت ها ابراز میکردند و احتمال بیشتری داشت که جلوی تعصب را بگیرند.
در یک فرهنگ، تربیت یک فرد می تواند تأثیر عمده ای بر تعصب و تبعیض داشته باشد. اغلب هنگامی که والدین فرزندان خود را بزرگ می کنند، اعتقادات خود را به فرزندان خود منتقل می کنند. اگر این باورها نژادپرستانه، جنسیتی، همجنسگرا هراسی، یهودستیزانه یا سنی باشند، کودکان شانس بیشتری برای ایجاد این باورها دارند. این با عوامل موقعیتی متفاوت است، زیرا عامل موقعیتی فقط در آن لحظه تأثیرگذار است، در حالی که تربیت فردی در تمام زندگی آنها تأثیر گذاشته است.
هویت اجتماعی چیزی است که همیشه مورد توجه دانشمندان و متفکران بوده. هویت اجتماعی می خواهد تعارضات موجود در هویت های گروهی را کاهش داده و انگیزه همکاری، همدلی و همزیستی را بینافراد جامعه فراهم کند.